بهار تویی
که می آیی و دستهایم
شکوفه می دهند ناغافل!
تویی که با تمامِ خستگی
باز هم آرامشی!
باز هزار ستاره ی بی افول
هزار پروانه ی بیقرار
هزار شوق بی دلیل را
در خلوتِ آغوشِ من میریزی انگار
بهار تویی.
#نیلوفر_حسینی_خواه
پ.ن:
فقط به خاطر اون پل چوبی و رودخونه ی خروشان ش سختی رفتن به لوکیشن رو به جون خریدم!
وقتی رسیدیم، وا رفتم دیدم خبری از اون پل نیست. به جاش ۴ تا ورقه ی فی به هم جوش دادن و مسیر رو هموار کردن! حیف شد! چه عکسهای قشنگی در بهار و پاییز گرفته بودم.
لوکیشنم به فنا رفت!:/
قدرت آب سیلاب زیاد بود. صدای رودخونه از فواصل زیادم شنیده میشه. خصوصا شب که حسابی دلمو آب کرده بود.
کل کشور خطر سیل و بارندگی زیاد رو داریم و داشتیم از ابتدای شروع فروردین امسال! م که رفته مسافرت، توی قشم گیر کرده نمیتونه برگرده بخاطر مخاطرات راهها!! :)))
پ.ن:
حس خستگی لذت بخشِ بعد از پیاده روی توی طبیعت.
الحمدالله
خدایا نصیب همه بکن
خدایا از هیچ کسی دریغش نکن.
آمین
پ.ن۲:
خدایا مونس و همدم و همزبون هیچ کسی رو ازش نگیر.
خدایا مادر و پدرا حفظ کن.
خدایا هر کسی دلخوشی ای داره، خدایا بهش ببخش
درباره این سایت